کبوتری به شیشه پنجرهام نوک میزد، مدتها بود دلم هوای سفر به مشهد رو کرده بود و انگار این یه نشونه بود، انگار داشت میگفت: «عمونوروز، بزن بیرون از این شهر، کمی هم زیر آسمون مشهد نفس بکش».
فکر کردم سفرنامهی مشهد، یکی از متنوعترین سفرنامهها میشه، زیارت، تفریح، تاریخ، طبیعت همه با هم توی یک مقصد، خیلی شگفتانگیز و جذابه! پس سریع یه تور مشهد خریدم و راهی شدم. وقتی رسیدم اول از همه رفتم حرم. قدم زدن توی صحن رو از بچگی دوست داشتم و همیشه این کار حال خوبی با خودش داشت. رفت و آمد مردمی که هر کدوم با نیتی به اینجا اومده بودند، کبوترایی که مدام در حال پرواز بودند، صدای دعا و زمزههای مختلف، حال و هوای عجیبی به حرم امام رضا داده…
بعد از زیارت، رفتم به مسجد گوهرشاد که یکی از شاهکارهای معماری ایران به حساب مییاد و محل رویدادهای مهمی در تاریخ ایران بوده. بعد از مسجد، به دیدن موزههای آستان قدس رضوی رفتم. گنجینههایی که زمان زیادی برای بازدید میطلبند ولی اونقدر چیزهای جالبی اونجا به چشمم خورد که گذر زمان رو حس نکردم و وقتی به خودم اومدم دیدم چندین ساعته دارم راه میرم و آثار رو نگاه میکنم.
با اینکه دوست داشتم ساعتها اونجا باشم اما برای اینکه انرژی بیشتری پیدا کنم موزه و حرم مطهر رو ترک کردم تا ناهار بخورم اون هم شله مشهدی! بعد از تجربه یه ناهار لذیذ و سنتی شهر شمهد و کمی استراحت رفتم برای دیدن باغ موزه نادری. همین که وارد شدم مجسمه نادر سوار بر اسب، توجه من رو به خودش جلب کرد. مجسمهی هنرمندانهای بود و روی بنای یادمان نادر قرار گرفته بود. داخل ساختمون علاوه بر مقبره، موزهای از ابزارآلات جنگی هم هست.
بعد از اونجا رفتم به سمت یکی از خانه های دیدنی مشهد، خانه مَلِک. خانهای تاریخی و زیبا که متعلق به حاج حسین ملک از تجار به نام ایران بوده. حالا این خانه شده محلی برای آموزش هنرهای سنتی و صنایع دستی. یکی از زیباترین مکانهایی که میشه توی شهر مشهد دید؛ خانهای که پیوند تاریخ و هنر رو به خوبی نشون میده. یکی دیگه از مکانهای دیدنی مشهد موزه مردم شناسی اونه که در واقع یک حمام تاریخیه به اسم حمام مهدی قلی بیک. این حمام واقعا زیبا بود و نقاشیهای جالبی روی دیوارهاش داشت.
صبح روز فردا، راه افتادم به سمت یکی از پرطرفدارترین و زیباترین مراکز تفریحی مشهد، طرقبه که فاصله چندانی هم با شهر مشهد نداره. طبیعت طرقبه خیلی بکر و کم نظیره. پر از روستاهایی که بعضیشون علاوه بر سرمایههای طبیعی، میراث فرهنگی و آثار تاریخی هم دارن. طرقبه پر از تفریحات متنوع بود، برای هر سلیقهای و با هر نوع بودجه اقتصادی از اسکی و سوارکاری گرفته تا تلهکابین و قایقسواری. من اما تا تونستم توی طبیعت زیباش قدم زدم و از هوای تازه و پاکش لذت بردم.
توی یکی از صدها رستورانی که داره ناهارم رو خوردم و راه افتادم به سمت توس برای دیدار از آرامگاه فردوسی. تقریبا حدود یک ساعتی زمان برد تا به آرامگاه بزرگترین حماسهسرای ایران رسیدم. از محوطه گذشتم و وارد آرامگاه که شدم پر بود از اشعار شاهنامه، چند نقش برجستهی سنگی هم با موضوع داستانهای شاهنامه روی دیواره داخلی بنا نصب شده بود. شاید اگر با دقت بیشتری گوش میکردم میشد صدای پای رخش، صدای به هم خوردن بالهای سیمرغ و حتی صدای دویدن قلم حکیم فردوسی روی کاغذ رو شنید.
از آرامگاه که بیرون اومدم، به سمت مزار استاد شجریان و آقای اخوان ثالث هم رفتم، دو نفر از بزرگان آواز و ادبیات ایران که شاید دیگه دنیای شعر و موسیقی هرگز کسی مثل اونها رو به خودش نبینه. بعد از اینکه کمی توی محوطه قدم زدم و عکسهای یادگاری گرفتم، راهی مشهد شدم، دیگه هوا رو به تاریکی رفته بود و فردا سفر من به پایان خودش میرسید.
به جز زرشک و زعفران، زیورآلاتی که با سنگهای قیمتی و از همه مهمتر با فیروزهی نیشابور تزئین شدند، از مهمترین سوغات مشهده. با کولهباری از خوراکیهای رنگین، عکسهای زیبا و خاطراتی به یادموندنی از مشهد خداحافظی کردم و برگشتم.
جهت تجربه اقامتی آرام و رویایی میتوانید هتل پیشنهادی عمونوروز، هتل بین المللی ارغوان مشهد را از طریق لینک زیر رزرو کنید!
رزرو هتل بین المللی ارغوان مشهد / سفرهای عمونوروز (amunowruz.com)
گالری تصاویر مشهد: